محسن شیخها / 27 خرداد 92 : واژه ی آشنای مخاطب را تعاریف ساده کرده اند: "گیرندگان پیام"، "خوانندگان، بینندگان و شنوندگان یکی از کانال های رسانه ای یا هر محتوا و نمایشی"، "عامل نخست ارتباط"، "کسی که داوطلبانه به هر محتوا یا رسانه معینی روی می آورد."
اما در آن سوی این کلمه ساده، یک واقعیت پیچیده، متنوع و دائما در حال تغییر وجود دارد. واقعیتی که از یک ساختار مرکب و دشوار ناشی می شود. بدین ترتیب که هر یک از صاحبان وسایل ارتباط جمعی مخاطب را به گونه ای تعریف می کنند. گاهی مخاطب از نگاه فرستنده تعریف می شود، گاهی با تکیه بر مکان، زمانی مخاطب بر اساس مقوله جنسیتی، اعتقاد سیاسی یا درآمدی مردم تعریف می شود و در مواقعی هم با توجه به استفاده از رسانه یا کانال ارتباطی خاص، استفاده از نوع محتوا یا مخاطب بر اساس زمان، موارد دیگری هستند که می توان طبق آنها به تعریف مخاطب پرداخت.
همچنین مخاطب به عنوان بازار، مخاطب به عنوان طرف گفت وگو، مخاطب به عنوان ارتباط گر، هر کدام تعاریف جداگانه دارند که قابل توجه، تامل و بررسی است.
این جملات همان بس که نشان دهد چگونه واژه ساده مخاطب با وجود کاربری مشترک و فراوان، حاوی ابهامات بسیار، پر از بدفهمی ها، اختلافات نظری در برداشتها و تفاوت در معنی است .
در این اختصار ابتدا تلاش ما ارایه تعریف مشخص و جامع از مخاطب خواهد بود، از آنجاییکه بخشی از محتوای این مقاله چگونگی اثرگذاری بر ذهن مخاطبان است، لذا با مد نظر قرار دادن افکار، گرایش ها و رفتارهای مخاطبان، الگوهای استفاده آنان از رسانه ها، شیوه های اقناع و ترغیب مخاطب تحلیل خواهد شد.